گفتنِ‌ «إِنْ شاءَ اللَّهُ»* كه اعتقاد به قدرت ومشيّت الهى را مى‌رساند، تكيه كلام اولياى الهى است. چنانكه در قرآن نيز از زبان پيامبران نقل شده است؛ يعقوب به فرزندانش مى‌گويد: «ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ» يوسف، 99 وارد مصر شويد، ان‌شاءاللّه درامانيد، خضر به موسى مى‌گويد: «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً» كهف، 69 اگر خدا بخواهد مرا شكيبا خواهى يافت. حضرت شعيب به حضرت موسى مى‌گويد: «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ» قصص، 27 و حضرت اسماعيل به پدرش حضرت ابراهيم مى‌گويد: «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ». صافّات، 102. مرا ذبح كن كه به خواست خدا مرا از شكيبايان خواهى يافت. البتّه مراد از گفتن‌ «إِنْ شاءَ اللَّهُ»* و «أَعُوذُ بِاللَّهِ» و امثال آن، لقلقه‌ى زبان نيست، بلكه داشتن چنين بينشى در تمام ابعاد زندگى و در باور و دل انسان است. امام صادق عليه السلام فرمود: در نوشته‌هاى خود نيز «إِنْ شاءَ اللَّهُ»* را فراموش نكنيد. روزى دستور داد نامه‌اى بنويسند، هنگامى كه نامه را بدون «ان‌شاءاللّه» ديد، فرمود: «كيف رجوتم أن يتم هذا؟» چگونه اميد داريد كه اين كار به سامان برسد؟ تفسير نورالثقلين. پيامبر اسلام هنگام ورود به‌قبرستان مى‌فرمود: «و انا ان شاء الله بكم لاحقون» اگر خدا بخواهد ما هم به شما خواهيم پيوست، در حالى كه مرگ، حتمى است. تفسير كشف‌الاسرار. انسان در عين حال كه اراده دارد و آزاد است، ولى به طور مستقل نيست و همه‌ى كارها به او سپرده نشده كه بدون خواست خدا هم بتواند كارى انجام دهد. يعنى انسان نه در جبر است و نه اختيار تمام امور به او داده شده است، بلكه آزادى انسان در سايه‌ى مشيّت خداوند است. «إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ» جلد 5 تفسیر نور – استاد قرائتی - صفحه 159